ارزیابی اثر سیستمهای مختلف کودی بر عملکرد زعفران
گیاه دارویی زعفران از جمله گیاهان بومی ایران بوده و زراعت آن در این کشور از قدمت ۳۰۰۰ ساله برخوردار است. اغلب در مراحل تولید و فرآوری زعفران از روشهای سنتی استفاده میشود. بهدلیل طبیعت اکولوژیک و فنولوژیک زعفران، کشاورزان در طول کاشت تا برداشت، کمتر با مشکل آبیاری مواجه میشوند؛ از این رو عملکرد کمی و کیفی آن تحت تاثیر عوامل ژنی، نوع کود و میزان کوددهی و شرایط خشک کردن متغییر میباشد. در این شرایط مدیریت صحیح کوددهی یکی از ابزارهای لازم برای برخورداری از یک نظام اگرواکولوژیکی پایدار و پر سود است. در راستای نیل به این هدف، مطالعه و بررسی تاثیر انواع و مقادیر متفاوت منابع کودی موجود بر تغییر عملکرد کمی و کیفی زعفران در طولانی مدت ضروری میباشد. کودهای شیمیایی پرمصرفترین کودهای موجود در مزارع زعفران میباشند و مصرف بیرویه آنها میتواند خطرات جدی را برای آب و خاک مناطق کشت ایجاد کند. بنابراین مناسب است که سایر منابع کودی دارای هزینه و اثرات تخریبی کمتر بر اکوسیستم، جایگیزین این کودها شوند. از منابع کودی سالم، کم هزینه و در دسترس موجود میتوان به کودهای غیرشیمیایی (آلی و بیولوژیک) اشاره کرد؛ که در سیستمهای پایدار مورد توجه قرار گرفتهاند. ورمی کمپوست از جمله مناسبترین منابع غیرشیمیایی تغذیه گیاهی محسوب میشود که در افزایش عملکرد مزارع زعفران ایران مثبت ارزیابی شده است. یکی دیگر از انواع کودهای غیرشیمیایی، کودهای زیستی حاصل از فعالیت میکروارگانیسم هاست. کاربرد برخی از انواع این کودها در مزارع زعفران ایران بررسی شده و نتایج رضایت بخشی از عملکرد کمی و کیفی این گیاه بدست آمده است. بهعنوان مثال، تیمار ۱۵۰kg.ha-1 نیتروژن و پس از آن تلفیق ۷۵kg.ha-1 نیتروژن و ۲/۵L.ha-1 نیتروکسین بر افزایش عملکرد زعفران موثرترین بودند؛ اما کاربرد خالص نیتروکسین (۵L.ha-1)، ۸۳% عملکرد زعفران را نسبت به شاهد افزایش داد.همچنین مطالعات نشان داده کاربرد قارچهای میکوریزایی منجر به کاهش استفاده از کودهای شیمیایی شد و تحمل تنشهای غیر زنده محیطی را بالا برد. اما میزان این اثرگزاری در روشهای سنتی و مکانیزه تفاوت معنیداری را نشان نداد. در تنها پژوهشی که بر تلفیق باکتری و ورمی کمپوست بر زعفران تمرکز دارد. این مطالعه تلفیق باکتری ازتوباکتر و کود ورمی کمپوست، بعد از تیمار تلفیق قارچهای آزوسپریلیوم و میکوریزا موثرترین تیمار بر افزایش عملکرد کلاله زعفران گزارش شد؛ که توانست تعداد گل، تعداد برگ و ارتفاع گیاه را به بالاترین مقدار خود برساند. اما اثر استفاده از باکتریهای باسیلوس و سودوموناس بهطور همزمان و در تقابل با کود شیمیایی و ورمی کمپوست بر عملکرد زعفران برای اولین بار در پژوهش پیشرو مورد بررسی قرار میگیرد.
اثر کود شیمیایی بر عملکرد گل، عملکرد تر و خشک کلاله و درصد پیکروکروسین و اثر کود غیرشیمیایی و آثار متقابل کودها بر تمامی ویژگیهای اندازهگیری شده معنیدار بودند.
بیشترین تعداد و بالاترین وزن گلها در تیمار مخلوط ۵۰% کود شیمیایی، ورمیکمپوست و زیستی؛ سپس در تیمار مخلوط ۱۰۰% کود شیمیایی و کودهای آلی بدست آمدند. جالب توجه است که کاربرد ۱۰۰% کود شیمیایی خالص بر وزن گل بسیار موثر و حتی بهتر از مخلوط ۱۰۰% کود شیمیایی و کودهای غیرشیمیایی بود، ولی در این تیمار تحت تاثیر اثرات کود شیمیایی و تعداد گل در واحد سطح افت کرد. همچنین اعمال ۵۰% کود شیمیایی خالص نتایجی تقریبا برابر با تیمار شاهد را در پی داشت. در بررسی وزن کلاله نیز چنین روندی مشاهده شد، اما تنها استثناء در این مورد استفاده از مخلوط ۱۰۰% کود شیمیایی و ورمی کمپوست بود که نسبت مابین وزن تر و خشک بشدت پایین آمد و وزن خشک بیشتری از وزن تر یکسان حاصل شد. از طرفی، بیشترین ضریب تبدیل کلاله را کاربرد ۵۰% کود شیمیایی و بعد باکتریهای خالص به خود اختصاص دادند. اما موثرترین نوع کود بر این صفات، مخلوط ۵۰% کود شیمیایی و کودهای غیرشیمیایی؛ مخلوط ۱۰۰% کود شیمیایی و کودهای غیر شیمیایی و تلفیق کودهای غیر شیمیایی با تفاوتهای جزئی ثبت شدند. بنابراین، در مجموع کاربرد مخلوط ۵۰% کود شیمیایی، ورمی کمپوست و باکتریها در بهبود عملکرد کمی و کیفی زعفران موثرترین تیمار بود.
درصد سافرانال تحت کاربرد تیمار باکتریها قرار گرفت و به بالاترین میزان خود رسید (۱۲/۴۹%). در طرف مقابل، کاربرد مخلوط ۱۰۰% کود شیمیایی و باکتریها توانست عامل طعم و رنگ یعنی میزان پیکروکروسین و کروسین را افزایش دهد؛ پس از آن تیمار خالص باکتریها موثر واقع شد. آنچه مسلم است، در شرایط آزمایشگاهی و کنترل شده کاربرد تیمار مذکور بهترین نتایج را خواهد داشت؛ اما با توجه به استرسهای محتمل در مزرعه تیمار مخلوط ۵۰% کود شیمیایی و غیرشیمیایی که خصوصیات مورفولوژیک را افزایش داده بود، توانست صفات فیزیولوژیک را نیز تحت تاثیر قرار دهد. جالب آنکه اعمال ۱۰۰% کود شیمیایی و باکتریها، درصد هر سه نوع ترکیب فیتوشیمیایی کلاله را فوقالعاده کاهش داد. از این رو به نظر میرسد که در شرایط پر تنش حاکم بر مزارع، دستیابی به کمیت و کیفیت حداکثری زعفران میسر نبوده و مقدار مطلوب هر دو باید به عنوان هدف نهایی قرار گیرد.
در مطالعات روی زعفران، کودهای شیمیایی کمترین اثر را بر تعداد گل و بیشترین اثر را بر وزن خشک گل داشتند. وابستگی بیشتری بین وزن خشک کلاله و تعداد گل در مقایسه با وزن خشک گل به اثبات رسیده بود، که نتیجه اخیر در این پژوهش نیز تکرار شد. همچنین در بررسی های سایر محققان افزایش وزن هر یک از اجزای عملکرد، افزایش عملکرد کلاله، پایداری عملکرد و افزایش اسانس تحت تاثیر کودهای زیستی و افزایش تعداد دانه، عملکرد دانه، تولید اسانس، بهبود میزان اسانس و ترکیب اسانس در اثر ورمیکمپوست گزارش شده بودند. تطابق نتایج فوق با نتایج این آزمایش، که با مقادیر دقیقتری از منابع کودی رایج در ایران در کنار منبع جدیدی با نام باکتریهای محرک رشد و آزاد کننده فسفر انجام شد، کاملا مشخص میباشد.
از آنجا که ورمی کمپوست دارای عمده عناصر پرمصرف، کممصرف و کربن است، می توان انتظار رشد بیشتر بیوماس و تسریع چرخه حیات گیاه و میکروارگانیسم را داشت. ورمی کمپوست دارای هیومیک اسید فراوان نیز میباشد، که به افزایش ظرفیت نگهداری آب، عناصر غذایی و هورمونهای تنظیم کننده رشد منجر میشود.
وزن تر کلاله موثرترین ویژگی در بین تمامی صفات کمی لحاظ شده بوده و بیشترین اثر را بر نسبت تبدیل کلاله تر به خشک و درصد مواد موثره آن دارد. در ارزیابی درصد مواد موثره، نسبت، معکوس میزان سافرانال و پیکروکروسین قابل توجه است. با توجه به این امر که پیکروکروسین دارای حلالیت کمتری نسبت به سافرانال بوده و در اثر حرارت و خشک شدن کلاله زعفران، به سافرانال و گلوکز تجزیه میشود، نسبت سافرانال بیشتر و در نقطه مقابل پیکروکروسین قرار گرفته است. به گونهای که پیکروکروسین تنها ۴% و سافرانال بیش از ۷% وزن خشک زعفران را به خود اختصاص دادهاند. بنابراین افزایش درصد سافرانال در ترکیب حکایت از تبدیل بیشتر پیکروکروسین به این ماده دارد، از این رو به نظر میرسد عوامل عطر و طعم تحت تاثیر شرایط محیط و بستر کشت زعفران همواره متغیر و در نهایت یک عامل مغلوب دیگری خواهد بود. اما آنچه در نتایج این پزوهش دیده میشود، این حقیقت است که در گلهای بزرگتر و یا کلالههای سنگینتر، باید انتظار درصد کروسین و سافرانال بیشتر و ارتقای رنگ و عطر کلاله را داشته باشیم. از طرف دیگر، عملکرد این مواد وابستگی مثبت و معنیداری دارند؛ بنابراین میتوان گفت در صورتیکه عاملی منجر به ارتقای عملکرد یک ترکیب در واحد سطح شود، بر افزایش عملکرد سایر مواد موثره نیز موثر خواهد بود.
برازش میان عملکرد و مصرف کودها نشان داده است که ۶۷% تغییرات عملکرد زعفران مربوط به مصرف کودهای مختلف میباشد. بنابراین در این پژوهش تاثیر منابع و مقادیر متغیر کود بر یکی از گیاهان راهبردی کشور تحلیل شد و نتایج به خوبی مشخص کرد که تلفیق نیمی از کودهای شیمیایی توصیه شده بر اساس آزمون تجزیه شیمیایی خاک مزرعه، به همراه ورمیکمپوست و باکتریهای محرک رشد از سویههای متنوع برای افزایش عملکرد کمی و کیفی زعفران در هکتار مناسب میباشد و استفاده از این دستاورد به کارشناسان جهاد کشاورزی، موسسات و کشاورزان پیشنهاد میگردد. از این رو چنین به نظر میرسد که این نظام کودی، ابزاری مناسب برای برخورداری از پایداری تولید و سود در کشت زعفران باشد. زیرا این نظام به لحاظ تنوع زیستی و بهره گیری از دانش بومی زارعان نسبت به سایرنظامهای مطالعه شده در این بررسی از ثبات بیشتری برخوردار بوده و علاوهبر در نظر گرفتن جنبههای اگرواکولوژیک در تولید محصول، به سودآوری مزارع نیز میانجامد.
ویرایش شده توسط مجموعه زعفران صباغ زاده
عنوان نشریه: دوماهنامه علمی – پزوهشی تحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران
اطلاعات شماره: جلد ۳۱، شماره ۲، صفحه ۲۱۹ _ ۲۰۴ (۱۳۹۴)
ارسال پیام